ادبیات نمایشی و فیلمنامه نویسی
ادبیات نمایشی یا تئاتر یکی دیگر از فنون ادبی است، با این تفاوت که آنچه در ذهن نویسنده درباره داستان نقش میبندد در صحنهای به نمایش گذاشته میشود. ادبیات نمایشی و تئاتر در ایران سابقهای کهن دارد، از قدیمی ترین ادبیات نمایشی ایرانی میتوان به تعزیه خوانی، پرده خوانی، خیمه شب بازی، و... اشاره کرد. بعد از ورود ادبیات نمایشی غربی به ایران به تدریج فیلمنامه نویسی شکل گرفت و به عنوان یکی از فنون ادبیات نمایشی گسترش یافت.
ادبیات نمایشی هم یکی از شیوههایی است که میتواند فرهنگ و اصالت را به مخاطبان انتقال دهد، یک نویسنده ادبیات نمایشی و یا یک فیلمنامه نویس، میبایست به نکات بسیاری مهمی که ممکن است در حین تماشای فیلم یا تئاتر ذهن تماشاگر را به خود مشغول کند، توجه کند.
بسیاری از مردم به تماشای فیلم علاقه بیشتری دارند تا خواندن متون از این رو یکی از تأثیرگذارترین متونی که در زمینه ادبیات نوشته میشود فیلمنامهها میباشند، اصولی که در نویسندگی رعایت میشود نیز به شکل دیگری باید در مورد ادبیات نمایشی رعایت شوند؛ همانطور که یک نویسنده برای اینکه بتواند مطلبی جذاب به مخاطبان خود تحویل بدهد، یک فیلمنامه نویس نیز باید این موضوعات را سرلوحه کار خود قرار دهد.
هدف از برگذاری این تئاتر، انتقال هدفی است که نویسنده مدنظر داشته است، هرقدر که متن از جذابیت بیشتری برخوردار باشد و کار اجرای آن بهتر انجام شود، بیننده تأثیر بیشتری از نمایش خواهد گرفت. از اینجاست که ادبیات نمایشی بصورت یک رشته مجزا در دانشگاهها مورد تدریس قرار میگیرد.
ادبیات نمایشی خارجی در ایران
در اواسط دوره قاجاریه که ادبیات نمایشی غربی توسط «میرزا صالح شیرازی» طی سفری که به مسکو در دوران فتحعلی شاه داشت، در ایران آغاز شد، و همین شروع کار «نمایش نامه نویسی» بود.
پس از انقلاب مشروطه در ایران، کار ترجمه متون نمایشی غربی رواج یافت و مترجمان به ترجمه متون نمایشی نویسندگان آذربایجان، ترک، عثمانی و ... روی آوردند، علت این کار نیز به دو موضوع اساسی بر میگشت؛ اول همگرایی محتوای آثار متون نمایشی غربی با اندیشههای مشروطه و ارتباط میان مبارزان ایران و آذربایجان.
در کنار آثاری که توسط مترجمان، ترجمه میشد، متون نمایشی تاریخی، بخصوص تاریخ پیش از اسلام، دیده میشود که به سبب رواج این شیوه تاریخی در دوره پهلوی اول بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ادبیات نمایشی شکل تازهای بخود گرفت و به سمت حماسه و عرفان رفت.
همانطور که با مطالعه تاریخ ادبیات نمایشی مشهود است این است که در هر برحه تاریخی سبک ادبیات با مقتضای همان حال هماهنگ و همسو میشد، لذا میتوان از نویسندگی در ادبیات نمایشی در تبیین راه و القای فرهنگ صحیح به جامعه بهره فراوانی برد.
از جمله نویسندگان ادبیات نمایشی در دوره مشروطیت میتوان به «علی محمدخان اویسی» و «میرزا ابوالحسن فروغی» اشاره کرد، بیشتر سبک داستانهای این نویسندگان، بزمی و رزمی منظوم ادبیات کلاسیک فارسی بهره گرفته بود، که برای اجرا بصورت یک نمایش نوشته و برنامه ریزی شده بود.
سبک ادبیات نمایشی (تئاتر) بصورت پردهای است، به این صورت که در هر پرده اتفاقاتی رخ میدهد که به هم مربوط هستند، و مخاطب را به سوی هدفی که نویسنده آن در ذهن داشته نزدیک میکند، در پرده آخر ربط و مفهوم بین آنها آشکار میشود و یا حتی نویسنده، داستانش را طوری به اتمام می رساند که مخاطب، خودش در ذهن هرطور که خواست برداشت و نتیجه گیری کند.
من رشتم انسانیه و خیلی ب این رشته ها علاقه دارم ولی کنکور هنر ریاضی و هندسه و فیزیک داره نمیدونم چیکار باید بکنم